همشهری آنلاین، عوامل بسیاری در اتیولوژی (سببشناسی) سوءمصرف مواد و اعتیاد موثرند که در تعامل با یکدیگر منجر به شروع مصرف و سپس اعتیاد میشوند؛ عوامل موثر بر فرد، محیط فرد و عوامل اجتماعی، عناصر در هم تنیدهای هستند که بر یکدیگر تاثیر میگذارند از طرفی رشد فزاینده مصرف موادمخدر، تنوع مواد مصرفی، پایینآمدن سن مصرف موادمخدر در کشور و از سوی دیگر جوانی جمعیت کشور و آسیبپذیری بیشتر گروه سنی کودک و نوجوان و درک تمام علل و عوامل زمینهای موجب میشود تا روند پیشگیری، شناسایی و درمان پیگیری و بهطور هدفمند برنامهریزی شود.
نخستین گام در پیشگیری اولیه اعتیاد
شناخت علل اعتیاد و تلاش در برطرفکردن آنهاست. آشنایی با عوامل زمینهساز مستعدکننده در مقابل آن از دو منظر ضرورت دارد:
١. شناسایی افراد در معرض خطر اعتیاد و کارهای پیشگیرانه برای آنها.
٢. انتخاب نوع درمان و کارهای خدماتی، حمایتی و مشاورهای لازم برای معتادان.
عوامل خطرزا که سبب گرایش و مصرف موادمخدر میشوند کدام هستند؟
١. فردی
٢. بینفردی و محیطی
٣. اجتماعی
عوامل فردی خطرزا هستند در گرایش فرد به مصرف موادمخدر و اعتیاد
١-١. دوره نوجوانی، جوانی و خودنمایی: دوره نوجوانی یا دوره انتقال مرحله عبور از دوره کودکی به بزرگسالی و توأم با اشتیاق به آزمودن و تجربه و خطرکردن است. نوجوانان به علت کمتجربگی و ناآگاهی و نیز روحیه خطرپذیری پروایی از کارهای مخاطرهآمیز و تهدیدکننده سلامت جسمی و روانی ندارند. دوره بسیار حساسی است که فرد در موقعیت کسب هویت فردی ـ اجتماعی قرار دارد و میل به استقلال و مخالفت با منابع قدرت (پدر و مادر) در این دوره و بالابودن حس کنجکاوی و لذتجویی و زیادهطلبی و دیدهشدن و تحملنکردن مشکلات و احساس حقارت ازجمله عواملی هستند که خطر گرایش فرد را به سمت مصرف موادمخدر به همراه دارد.
١-٢. عوامل ژنتیکی: یافتههای همسو و متعدد در زمینه ژنتیک، نشاندهنده این است که عوامل ژنتیک بر مصرف مواد و الکل و اعتیاد به آنها نقش مهمی دارد.
یافتههای بهدست آمده از مطالعات فرزندخواندگی، دوقلوها و مقایسه خانوادهها مدارک کافی ارائه دادند که اعتیاد به الکل، نیکوتین، حشیش و دیگر مواد تحت نفوذ عوامل ارثی است. تحقیقات نشان داده خطر مصرف مواد در فرزندان والدین بیولوژیکی مصرفکننده مواد بهطور معنیداری بیشتر از افرادی است که به فرزندخواندگی افراد مصرفکننده پذیرفته شدند.
١-٣. ویژگیهای شخصیتی: نپذیرفتن ارزشهای رایج و سنت، مقاومت در برابر منابع قدرت، صفات ضداجتماعی، پرخاشگری شدید، نیاز به استقلال شدید، نپذیرفتن هنجارها و قوانین حاکم بر جامعه، فقدان مهارت بر زندگی، فقدان مهارت مقاومت، فقدان مهارتهای ارتباطی و اجتماعی.
١-٤. اختلالات روانی: افسردگی، کجخُلقی، مانیا، اسکیزوفرنیا، اختلالهای وسواسی و جبری، پانیک و اضطراب اجتماعی، ترس و فوبیا.
١-٥. نگرش مثبت به موادمخدر: باورهای مثبت نسبت به مصرف مواد، کسب بزرگی و تشخص، رفع دردهای جسمانی، رفع خستگی، کسب ارزش، تفکر نادرست توانایی مصرف و معتادنشدن.
١-٦. موقعیتهای خطرناک: خشونت کودکی، توجه بیشازحد، ترک تحصیل، بیسرپرستی و بیخانمانی، فرار از خانه، معلولیت جسمانی، بیماریها و دردهای مزمن.
عوامل بینفردی و محیطی
٢-١. گروه همسالان: مصرف مواد در گروه همسالان و نگرش مثبت آنها در مورد مصرف مواد، ارتباط و دلبستگی شدید به همسالان بهجای خانواده، در دسترس بودن مواد در گروههای همسالان.
حال اینکه اگر گروه همسالان ویژگیهای مثبتی نظیر رفتارهای جامعهپسند، رعایت ارزشهای اجتماعی متعلق به گروه، پیوند با خانواده، مدرسه و اجتماعات سالم را داشته باشند در پیشگیری از ابتلا به مصرف مواد نقش بسزایی دارند؛ پس انتخاب درست گروه همسالان نقش بسزایی در مسیر زندگی فرد دارد.
٢-٢. مدرسه: امروزه بیشتر کشورهای دنیا فعالیتهای پیشگیری را بر مدارس متمرکز کردهاند و برنامههای موثر مناسب و قابلدسترسی را برای گروههای سنی در معرض خطر تدارک دیدهاند. در قطعنامه سازمان بهداشت جهانی که در سال ١٩٨٦ منتشر شد، تاکید شده که آموزش پیشنیاز سلامت است و تصریح شد که سلامت در نزد مردم و در جاییکه زندگی، تحصیل و تفریح میکنند تحقق یابد. حال مدارسی که بیتوجه نسبت به مصرف موادند و در آنجا مقررات و محدودیت وجود ندارد و اعمال خشونت و استرسهای ناشی از تحصیل و محیط و فقدان حمایت معلمان و مسئولان حاکم است خود منشا خطر گرایش فرد به مصرف موادمخدر است.
٢-٣. کار و شغل: حرفهای که در آن مشغول هستیم میتواند تاثیرگذار باشد بر خطر ابتلا و گرایش مصرف مواد اعم از نوع کار، سختی کار، محیط کار، همکاران مصرفکننده و ...
٢-٤. عوامل خانوادگی: مصرف موادمخدر از سوی اعضای خانواده، رهاکردن فرزندان به حال خود، درگیری و تشویش در خانواده، رعایت نکردن مسائل دینی و اخلاقی و تحقیر شخصیت فرزندان و دیگر اعضای خانواده از هم گسیختگی کانون خانواده و تک والدی فرزندان، توجه زیاد به کودکان و ارتباط ضعیف والدین با فرزند خود ازجمله عوامل خطر در گرایش فرد در کانون خانواده به موادمخدر است.
٢-٥. عوامل اقتصادی: فقر کامل با رفاه کامل، بیکاری، بحرانهای اقتصادی، تورم، سودجویی و فروش موادمخدر، نابرابریهای اقتصادی و تبعیض طبقاتی ازجمله عوامل خطرزای گرایش افراد به مصرف موادمخدرند.
٢-٦. عوامل فرهنگی: چون بیسوادی، ناآگاهی به مسائل اجتماعی، سیاسی و اقتصادی، پایینبودن فرهنگ مطالعه، بیمسئولیتی، نداشتن آگاهی کافی در مورد مصرف موادمخدر از دیگر عوامل خطرزا هستند.
عوامل اجتماعی
بهطورکلی نپذیرفتن و رعایت قوانین و هنجارهای حاکم بر اجتماع موجب گرایش فرد به مصرف موادمخدر میشود. عواملی چون معاشرت با رفقای معتاد و منحرف، طردشدن از طرف معلمان، دوستان و بستگان به خاطر تخلفات جزئی، مهاجرت، نداشتن تفریحات سالم، دسترسی آسان به موادمخدر در جامعه، فشارهای ناشی از محیط و بینظمیهای ناشی از محیط و القای کاذب از طرف دوستان و اطرافیان نسبت به لذتهای زودگذر که برخلاف آگاهی بیمار از عوارض جسمانی و روانی مصرف مواد، بیمار قادر به استفادهنکردن از آن نیست و در دام آن افتاده است.
درنتیجه برنامهریزان فرهنگی و اجتماعی و سازمانهای مسئول مبارزه با موادمخدر باید تلاشی جدی برای سالمسازی محیطهای اجتماعی از طریق ابزارهای فرهنگی و ارشادی به جای ابزارهای نظامی و اجباری کنند. با توجه به اینکه مهمترین عوامل فردی، اجتماعی و خانوادگی در گرایش جوانان به مصرف موادمخدر وجود علائم افسردگی، طلاق و اختلافهای خانوادگی، معاشرت با افراد ناباب، سیگارکشیدن و شکست تحصیلی است، پس باید با آموزش مهارتهای زندگی، گسترش مشاوره خانواده، ایجاد مراکز و کلاسهای آموزش هنری، فرهنگی و فنی حرفهای از گسترش این معضل در جامعه جلوگیری کرد.
نظر شما